یاوران ولایت

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. امام خامنه ای (مدظله العالی)

یاوران ولایت

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. امام خامنه ای (مدظله العالی)

یاوران ولایت

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
و اما بعد....
همه ما می دانیم که زندگی آرام و توآم با امنیتی که داریم را مدیون چه کسانی هستیم.اما به دلیل روزمرگی گاها این مطلب بسیار مهم فراموشمان می شود و گاها بی اعتنا از کنار این موضوع می گذریم.کوچه هایمان را به نام شهدا کرده ایم اما شهدا را از دلمان کوچ داده ایم.
و باید بدانیم اگر به عکس شهدا نگاه کنیم و بر عکس شهدا عمل کنیم مطمئنا روزی در محضر پروردگار باید پاسخ گوی خونهای شهدای عزیز باشیم.
و این را هم باید بدانیم که شهدا ما را به چه چیزی سفارش کرده اند و از ما چه در خواستی داشته اند.
اکثر آننها در وصیت نامه هایشان یک حرف مشترک داشتهاند.
پشتیبانی و اطاعت از ولی فقیه
آیا ما چه قدر به این توصیه شهدا عامل بوده ایم.

نویسندگان

۱۲ مطلب با موضوع «دیگر شهدای عزیز» ثبت شده است

‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ت‍ی‍ر م‍‍اه‌ ۱۳۳۲، در خ‍‍ان‍و‌اده‌‌‌ا‌ی‌ م‍ت‍وس‍ط در ف‍ی‍روزک‍وه‌ چ‍ش‍م‌ ب‍ه‌ ج‍‍ه‍‍ان گ‍ش‍ود.

وی دور‌ان‌ دب‍س‍ت‍‍ان‌ و سه س‍‍ال‌ ‌اول‌ دب‍ی‍رس‍ت‍‍ان‌ ر‌ا ب‍ه‌ ت‍رت‍ی‍ب‌ در ک‍ی‍‍اک‍لا و س‍رپ‍ل‌ ت‍‍الار و س‍ه‌ س‍‍ال‌ ‌آخ‍ر ر‌ا در دب‍ی‍رس‍ت‍‍ان‌ ق‍ن‍‍اد ب‍‍اب‍ل‌ گ‍ذر‌ان‍د.

پ‍درش‌ ف‍رد‌ی‌ ش‍ج‍‍ا‌ع‌ و ظل‍م‌ س‍ت‍ی‍ز ب‍ود به طوری‍ک‍ه‌ به‌ ر‌غ‍م‌ ت‍ص‍د‌ی‌ پ‍س‍ت‌ ف‍رم‍‍ان‍د‌ه‍‍ی‌ ژ‌ان‍د‌ارم‍ر‌ی‌ در ی‍ک‍‍ی‌ ‌از ش‍‍ه‍ر‌ه‍‍ا‌ی‌ ش‍م‍‍ال، ب‍ه‌ م‍ب‍‍ارزه‌ ب‍‍ا س‍ردم‍د‌ار‌ان‌ زر و زور پ‍رد‌اخ‍ت‌ و در ن‍‍ه‍‍ای‍ت‌ م‍ج‍ب‍ور ب‍ه‌ ‌اس‍ت‍‍ع‍ف‍‍ا و ب‍ه‌ ک‍ش‍‍اورز‌ی‌ م‍ش‍‍غ‍ول‌ ش‍د.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۷
ابو رقیه


 

شهیدی که کلی گناه داشت

1. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم.

2. خواب بر من غلبه کرد.

3. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.

4. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.

5. مشارطه نکردم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۷
ابو رقیه


«عارفانه» جزو کتاب‌هایی است که باید همه آن را بخوانند، نه به دلیل متن فاخر یا مسائل این‌چنینی، بلکه تنها و تنها به‌دلیل شناخت شهید عارفی که او را نمی‌شناسیمش.
کتاب عارفانه زندگی‌نامه و خاطراتی از شهید «احمد نیری» است؛ شهیدی که در فاصله سال‌های 46 تا 64 در عصر ما می‌زیست. شهید احمد نیری، عارفی 19 ساله بود که استادش آیت‌الله حق‌شناس ـ که رضوان خدا بر او باد ـ در وصفش گفت: آه، آه! در این تهران بگردید، ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می‌شود یا نه؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۵
ابو رقیه


بار خدایا از کارهایی که کرده‌ام به تو پناه می‌برم از جمله:

• از این که حسد کردم...

• از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...

• از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۹
ابو رقیه


اتاق پر از کبوتر سفید شده بود. کبوترها بی قرار، بال بال می زدند. پنجره را باز کردم تا پرواز کنند که رضا آمد و گفت: «مادر! اینها کبوترهای حرم امام رضا(ع) هستند. »

آهسته و آرام، میان صدای غریب باد و از بین دو ردیف پرچم های سه رنگ مزار شهدا قدم می زد. خیره در امتداد غروب و ویترین ملکوتی شهدا همراه با غمی که هیچ گاه فرو ننشست، کنار مزار فرزندش رسید و نشست. شب جمعه بود و بی قراری دل هایی که همراه با شور و شعف شب میلاد امام جواد(ع) به میهمانی شهدا آمده بودند تا پای صحبت های مادر علیرضا شهبازی در حلقه مزار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۹
ابو رقیه


 

گمنام

بعد از عملیات والفجر4 برگشتیم اصفهان.روز بعد با جعفر عابدینی و چند تن از رفقایش رفتیم مشهد. زیارت اول خیلی با صفا بود. در راه برگشت به مسافرخانه یکی از نوجوانهای گردان را دیدیم. سلام علیک کردیم و خیلی اصرار کردیم که بیاید پیش ما اما قبول نکرد. او پسر کم حرف و با حیایی بود.

وقتی از ما جدا شد جعفر خیره خیره به دور شدن او نگاه می کرد.پرسیدم:چی شده؟    گفت:این پسر در یکی از محله های اصفهان در یک خرابه ای زندگی می کند که درو پیکر ندارد،اتاقی دارد که آب و برق ندارد،پدرش در بازار کار باربری انجام می دهد،مادرش مریض و دو خواهرش هم دم بخت هستند.من نمی دانم این بچه چرا آمده جبهه؟

گفتم:این جور آدم ها می خواهند از زیر بار مسولیت شانه خالی کنند،که می آیند جبهه.

نمیدانم چرا جعفر بر خلاف من خیلی او را تحویل می گرفت.پس از بازگشت از مشهد عملیات خیبر در اواخر اسفند آغاز شد. بعد از عملیات دیدم جعفر گوشه ای نشسته و گریه می کند. پرسیدم : چرا ناراحتی؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۷
ابو رقیه



 

امام خمینی: اشخاصى بعد از زحمت هاى فراوان پنجاه ساله به یک مقامى مى رسند و این جوانها را خداى تبارک و تعالى آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم ، متحول کرد به یک مقامى که آن هایى که پنجاه سال زحمت کشیده اند، نرسیده اند به این مقام ؛ نرسیده اند به آن جا که غیر از خدا اصلاً هیچى نخواهند، شهادت را این طور طالب باشند. این طور غیر شهادت را در برگیرند. این یک مسئله مهمى است . ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مسئله ، مسئله عادى نیست .

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۵
ابو رقیه


  F-2

 حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای: این جمله که شهید وزوایی به مادرش گفته:

«من کربلا را برای خودم نمی‌خواهم بلکه آن‌را برای نسل‌های آینده می‌خواهم»

از کسی صادر می‌شود که روح خیلی بلندی داشته باشد و شهید وزوایی الحق از بزرگان بود.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۰
ابو رقیه


 

F-1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقام معظم رهبری: شما اگر با خانواده‌هاى شهدا تماس بگیرید - من با خیلى از اینها تماس دارم و مى‌بینم - و از آنها بپرسید جوانتان چند ساله بود، میگویند شانزده ساله، هفده ساله، چهارده ساله. این یعنى چه؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۶
ابو رقیه


 

دردهای ناگفته خلبان شهید عباس بابایی

پرسیدم: چه اتفاقی افتاده عباس؟ به کجا می‌روی؟ او که با دیدن من غافلگیر شده بود، اندکی ایستاد و گفت: پیرمرد را برای استحمام به گرمابه می‌برم. کسی را ندارد و مدتی است که به حمام نرفته...

جملات بالا بخشی از خاطرات زندگی شهید عباس بابایی است. سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم از سازمان حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس در نوشتار حاضر، گوشه‌ای دیگر از زندگی سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی را مرور کرده است.

در این نوشتار آمده است: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعم از ارتش، سپاه و بسیج مردمی از همان اولین لحظات شروع جنگ تحمیلی در شهریورماه 1359 تا پاکسازی میهن اسلامی از لوث دشمن در عملیات‌های مستمر و کوبنده، با اتکا به خدا و اراده‌ای راسخ، حتی در شرایط تحریم و فشارهای سیاسی- اقتصادی از سوی استکبار جهانی توانستند با همت مردان بی‌ادعا، جنگ هشت ساله تحمیلی را به سرانجامی که حقوق ملت ایران تأمین شود، برسانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۲
ابو رقیه